رسول مرادی

به یه شعر قشنگ برخوردم حیفم اومد اینجا نزارم

“به آرامی آغاز به مردن می‌كنی 
اگر سفر نكنی 
اگر كتابی نخوانی 
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی 
اگر از خودت قدردانی نكنی 
به آرامی آغاز به مردن می‌كنی 
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی 
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند 
به آرامي آغاز به مردن می‌كنی 
اگر برده‏ی عادات خود شوی 
اگرهميشه از يك راه تكراری بروی 
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی 
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی 
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی 
تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی 
اگر از شور و حرارت 
از احساسات سركش 
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند 
و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند 
دوری كنی 

تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی 
اگر هنگامی كه با شغلت،‌ يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی 
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی 
اگر ورای روياها نروی 
اگر به خودت اجازه ندهی 
كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ات 
ورای مصلحت‌انديشی بروی 
امروز زندگی را آغاز كن 
امروز مخاطره كن 
امروز كاری كن”

 پابلو نرودا


           
چهار شنبه 16 آبان 1397برچسب:#سیاهه_57 #رسول_مرادی #rasoul_moradi, :: 1:23
R.M

دوست دارم بخندم از اعماق وجودم، شاد شاد باشم ولی همیشه یه چیزی مانع میشه
مردمی که زیر چرخ سنگین اقتصاد له میشند، دیدم دختری رو که قیافه زیبایی نداشت ظاهر شیکی هم نداشت لباس محقرانه ای هم به تن داشت
رفت داخل بنگاه معاملات ملکی قبل از این که حرفش تموم بشه فردی که پشت میز نشسته بود گفت: خانوم اینجا بنگاه ملکی نیست. بنگاه ملکی کمی بالاتره. !!!



           
چهار شنبه 9 آبان 1397برچسب:#سیاهه_56 #رسول_مرادی, :: 21:54
R.M
وقتی میگه از نوشته هات خندش میگیره، این که تو از دردهات بگی و اون بهت بخنده، این که تو اون رو تنها کسی که برات مونده تصور کنی ولی اون از شنیدن حرفات بخنده...
وقتی میبینیش توی عکساش توی حرفایی ک مینویسه. 
خیلیا کنارشن و ابراز خوشحالی میکنه فکرت میره اینجا که پس من کجام!!؟
تنهایی درد بزرگیه


           
دو شنبه 6 آبان 1397برچسب:#سیاهه_55 #رسول_مرادی, :: 5:30
R.M

تمام زندگی به سرعت رو به پایانه باورت میشه؟!

کسی هست که بتونه بگه من حتی یک بار هم نگفتم ( اوووو چه زود گذشت ) یا ( عمر مثل برق و باد داره میره )

چیکار کردی تا به اینجای کار؟ شادی؟ غمگینی؟ یا هیچ حالتی نیستی؟

یه چیزی رو هرگز فراموش نکن، همه چیز در درون توعه بیرون از تو هیچ حالتی وجود نداره، وقتی غمگینی یک لحظه خودت رو کنترول کن و به این فکر کن که آیا این حالت در غیر از درون خود تو هیچ واقعیتی داره؟ اصلا عینیتی داره؟ یا وقتی شادی و با صدای بلند در حال خنده و شادی و شاید حرکات عجیب و غریب حتی، یک لحظه فکر کن و خودت رو از نگاه شخص روبه رویی که حتی شاید وجود نداره ببین

احتمالا ممکنه بگی این چرا همچین میکنه!...

سرعت زندگی هیچ تغییری نمیکنه، همونی هست که همیشه بوده، شادی باعث سرعت زیادش و غم باعث سرکت پایینش میشه، هیچ فرقی نمیکنه اگه میلیاردر باشی اگه صبح فردا ایست قلبی کنی و بمیری.

البته خیلی اذیت کنندس اگه 80 سال یا بیشتر عمر کنی و کل عمر فقیر باشی، احتمالا، احتمالا که نه بدون شک باید سختی های زیادی رو تحمل کنی.

زندگی چیز عجیبیه! هنوز بهش عادت نکردم! گاهی فکر میکنم شاید من متعلق به زمان و مکان دیگری بودم شاید هم برای نبودن قبل بودنم بودم.. متوجه شدی؟ بگذریم.

دقایق اول طلوع خورشید در صبح و دقایق آخر غروب خورشید خیلی دوست داشتنی هستند. میشه لذت برد.

کلمه ای که خیلی دوستش دارم ( لذت ) واقعا دلنشینه، بَه چه واژه ای لذت.



           

سوختم، ساختم، تحمل کردم، حرکت کردم، موندم، پرواز کردم، با مغر خوردم زمین، غمگین شدم، شاد شدم

با هر سااااااازت رقصیدم... یادت باشه!!... 

اینم یادت باشه! یه روز سازت رو میگیرم، توی سرت خورد میکنم.



           
جمعه 4 خرداد 1397برچسب:#سیاهه_53#ساز#رقصیدن#زندگی#, :: 22:15
R.M

وقتی بهت گفته میشه تو تنها چیزی هستی که برام موندی

اون لحظه، لحظه ی پایان همه چی و شروع یه چیزه

 



           
دو شنبه 24 ارديبهشت 1397برچسب:, :: 2:40
R.M

توی این دنیا همه مون هدفی داریم نقطه ای رو در ذهنمون مجسم کردیم تا بهش برسیم، ولی کاش برای رسیدن بهش از هم رد نشیم قلب همدیگه رو نشکنیم.

زندگی توی بچگی هامون چقدر قشنگتر بود لطیف، زلال آآآآآآآخ کودکی با تمام علاقه ای که بهت دارم ولی میترسم آرزوی برگشت بهت رو داشته باشم، زندگی رو دوباره تجربه کردن خیلی سخته... کودکی های من یادت بخیر

#انسان_خوب



           
پنج شنبه 28 دی 1396برچسب:#کودگی#انسان_خوب, :: 15:55
R.M

اولین قدم رو که برداشتم، چندی بعد...

با شکست مواجه شدم.

و حالا با توکل به خدا و قدرت بیشتر و پشتکار گام بعدی رو برمیدارم، مهم نیست حتی اگه شکست پشتش باشه. دیگه از شکست نمیترسم، ینی هیچ وقت نمیترسیدم فقط منو مشوش میکرد.

مهم نیست. زندگی رو باید کرد حتی اگه نابود بشیف شکست بخوری، دستو پات بشکنه، بدترین بلا ها به سرت بیاد هم نباید ناامید بشی، یادت باشه در نهایت هرچه که پیش بیاد خدا باز هم خدا هست.



           
پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:, :: 16:11
R.M

بر میدارم اولین گام را، برای فردا و فرداها.. قدمی هرچند کوچک ولی مهم و موثر، به امید دستیابی به اولین موفقیت.

مدتهاست که منتظر چنین روزی بودم شاید به وسعت تمام عمرم..



           
سه شنبه 9 آذر 1395برچسب:اولین،قدم،شروع, :: 17:52
R.M

می آید بی آنکه بپرسد و می رود بی انکه کاری کرده باشد. براستی چه میکند؟!! خودش هم میفهمد در تکاپوی چیست؟ نمیدانم... کاش قدری توضیح دهد دلیلش را، کارش را، شاید هم هدف آمدو شد باشد برایش کسی نمیداند، و شاید هم همگی به قرار مجازاتی که مدتها قبل جرمش را انجام داده ایم...



           
دو شنبه 16 فروردين 1395برچسب:, :: 14:47
R.M

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها