رسول مرادی

به یاد داشته باش گاهی پیشرفت حرکت به سمت جلو نیست!! به سمت عقب است.



           
دو شنبه 14 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 23:52
R.M

من خودم را از خودم هم رانده ام، چیست بار حرف من...



           
سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:من،,,, :: 11:1
R.M

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم؟!!..



           
سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 10:38
R.M

شاید یک روز دست نوشته هایم را پنهان کنم تا دست همگان به آن نرسد، آخر میدانی... تاب دیدن خشونت با آنها را ندارم :(



           
سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:شاید،,,,, :: 10:36
R.M

نمیدانم بعد من چه خواهد شد، شاید هم آبی از آب تکان نخورد :/ ...
اگر دست نوشته هایم را بیابند چکار میکنندشان؟!! نکند دور بریزندشان... دست نوشته هایم همچون فرزندانم هستند، با آنها نا مهربانی نکنید، التماستان میکنم :(



           
سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:نوشته هایم,,,, :: 10:31
R.M

گاهی احساس ترس تمااام وجودم را میگیرد، آنوقت است که نمیدانم به کجا بگریزم...
به که پناه برم، به کدامین سمت فرار کنم، چه چیزی طلب کنم...
راستی در چنین شرایطی چه باید کرد؟!!..
کسی میداند؟؟..



           
سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:احساسا،ترس،,,,, :: 10:26
R.M

هر روز که می آید به انتظار تو مینشینم، کسی چه می داند، افراد از تو ترس دارند، ولی به راستی تو ترسناکی؟!!
ولی من تو را میخواهم، اگر خواهش کنم.. می آیی؟
به پایت بیفتم چه؟
تمنایت کنم چه؟
من از خود بیشتر میترسم تا تو... میدانستی؟
"من از زندگی ترس دارم" میدانی چه؟...
من، من نیستم، می توانی بفهمی؟...



           
سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:من،من،نیستم،میفهمی،؟،؟،,,,, :: 10:13
R.M

خداوندا آرزویی ندارم...
تنها و تنها یک خواسته نه چندان بزرگ...
لطفا انجامش بده... اجابتش کن...
تنهاوتنها همین...
دیگر هیچ میخواهم.



           
سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 10:6
R.M

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم
آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم
با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند
یاسم و باران که می بارد معطر می شوم
در لباس آبی از من بیشتر دل می بری
آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم
آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو
می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم
میل - میل توست اما بی تو باور کن که من
در هچوم باد های سرد پرپر می شوم



           
دو شنبه 7 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 13:36
R.M

خسته شدم بس ب خودم گفتم میرسه، آره روز موعود میرسه، روز پایان تو فرا میرسه، پس کو... چرا نمیرسه... خسته شدم، چرا نمیای خلاصم کنی؟!!... چرا ؟!!...

آی مرگ کجایی؟؟ چرا صدامو نمیشنوی؟؟ لعنتی با توام... خسته شدم بیا...

از زندگی متنفرم... از هر چیزی که اعلام موجودیت میکنه متنفرم... 

کاش کمی جرات داشتم... فقط کمی جرات... جرات یک تصمیم...



           
پنج شنبه 27 فروردين 1394برچسب:کاش،کمی،جرات،داشتم, :: 1:7
R.M
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها