سلام.
اهل دزفولم
نام من اسم گلی ست
بیست و سه ساله ام و عاشق علم
کارو بارم بد نیست
گاهکی ترجمه ای, تدریسی میکنم و در آخر
پولکی می گیرم
می کنم شکر خدا را
که به من داد همین تکه ی نان,مادر,آب
...
من دلم می خواهد
در این مهلت عمری که خدا داد به من
سفره ای بنشانم
گره ای بگشایم
دستی بفشارم
عقربک های زمان تند وتند از پس هم می گذرند
کفشهایم کو؟ باید امشب بروم اما نه... چه دارم ببرم با خود من ؟!
...شعر فروغ.....بسته ی خالی سیگار......یا که دستمال سفید؟!
دستهایم خالی ست!
منبع : http://www.boomesefideman.blogfa.com
نظرات شما عزیزان: